حکایت سقاخانه هایی که نقاشی شدند!

به گزارش وبلاگ دیدنی ها، کوچه های قدیمی و سقاخانه هایشان تصویر آشنایی برای بسیاری از ماست. تصویری که یا به چشم دیده ایم یا در فیلم ها و سریال هایی که تلاش دارند در گوشه و کنار داستان اصلی، هویت تاریخی مان را یادآور شوند؛ یا اینکه در نهایت حال و هوای فضای مذهبی سقاخانه هایِ سر گذر را با آن رنگ و نگار مخصوص به خودشان، در برخی نقاشی ها تجربه کرده ایم.

حکایت سقاخانه هایی که نقاشی شدند!

به گزارش وبلاگ دیدنی ها، شروع دهه 1340 در تاریخ ایران به نوعی با نام مکتب سقاخانه پیوند خورده، اما به طور کلی روایت تاریخ شکل گیری این مکتب با چالش ها و ان قولت های فراوانی همراه است. هرچند تمام روایت های متعدد و متنوع درباره تاریخچه مکتب سقاخانه ای، یک نقطه مشترک دارند و همگی بر این باورند که این سبک، از نشانه های تصویری آیین های مردم عامه به عنوان فرم های تازه برای هنر نوگرا، استفاده کرد.

سقاخانه ها در دل زندگی مردم بودند. مکان های آشنایی که در اغلب گذرهای قدیمی دیده می شدند و به خاطر شمایل و اشیایی که در آنها قرار داده می شد، حال و هوای مذهبی داشتند. آنچه در این سقاخانه ها گذاشته می شد از نقاشیها و پرده های خوشنویسی شده گرفته تا وسایل تزیینی، همگی توسط مردم عامه کشیده یا ساخته می شدند؛ کسانی که شناخت حرفه ای از هنر نداشتند و اصلا به عنوان هنرمند شناخته شده نبودند. در این میان اما برخی از هنرمندان تصمیم گرفتند که با بهره گیری از همین حال و هوای دلنشین سقاخانه ها، آثاری خلق کنند که در ضمنً نوگرایی، تداعی گر سنت ها و آیین های مردمی نیز باشد.

در شروع نام مشخصی برای این رویکرد نوگرایانه وجود نداشت، تا اینکه در آبان سال 1341، کریم امامی (روزنامه نگار و مترجم) در مقاله ای که در روزنامه کیهانِ انگلیسی منتشر شد، برای نخستین بار از نام مکتب سقاخانه و از هنرمندانی همچون حسین زنده رودی و پرویز تناولی به عنوان نقاش های فعال این سبک یاد کرد.

او در سال 1356 در متنی که برای کاتالوگ نمایشگاه مکتب سقاخانه در موزه هنرهای معاصر نوشته بود، تاریخچه این مکتب را اینگونه روایت کرد که شروع رسمی مکتب سقاخانه با تابلوهایی بود که در آنها خطوط بیرونی و افراد نظمی هندسه یافته بود، کلمات زمینه با دقت بیشتری نوشته شده بود، محدوده مربع ها، مستطیل ها و دایره ها رنگی شده بود و رنگ های مورد استفاده سرخ، سبز، زرد برنجی و آبی ملایم بودند که در کنار رنگ سیاه یادآور مجموعه رنگ های ماه های عزاداری بودند.

بر همین اساس نام مکتب سقاخانه از قلم کریم امامی ماندگار شد. گروهی این نام را مناسب می دانستند و برخی هم باور داشتند که انتخاب این نام برای مکتبی که به تازگی شکل گرفته بود، سطحی است. نظر گروه دوم اغلب مورد تایید کارشناسان هنری قرار می گیرد، اما در عین حال بر این نکته نیز تاکید می شود که انتخاب نام برای یک مکتب هنری نوپا در آن برهه زمانی، توانست تمام آثاری که در آن دوره با این مفهوم و مضمون خلق می شدند را زیر یک پرچم قرار دهد؛ پرچمی که توسط هنرمندانی همچون فرامرز پیلارام، صادق تبریزی، پرویز تناولی، حسین زنده رودی، مسعود عربشاهی، منصور قندریز، ناصر اویسی و ژازه طباطبایی به دوش کشیده می شد.

حسین زنده رودی از جمله هنرمندانی است که سنگ بنای مکتب سقاخانه ای را گذاشت. یکی از نخستین آثار او در این سبک پنجه ابوالفضل در سال 1339 است. نشانه ها و نمادهای سقاخانه ای آنقدر در این اثر واضح و مشخص است که نیازی به توضیح و تحلیل نشانه شناسی نیست. البته به طور کلی بیشتر آثار اولیه زنده رودی در این سبک، این ویژگی را داشتند که شکل ها و نمادهای سقاخانه ای مستقیم اقتباس و پیاده سازی می شدند.

فرامرز پیلارام نیز در همان سال های نخست دهه چهل شروع به خلق آثار هنری با رویکردی مشابه کرد؛ با این تفاوت که فرم های هندسی در آثار او برجسته تر بودند در واقع می توان گفت که تلفیق فرم های هندسی با نمادهای سنتی همچون گنبد و گلدسته و استفاده از رنگ هایی همچون طلایی، نقره ای، زرد برنجی، مسی و ... از ویژگی های اصلی آثار پیلارام در مکتب سقاخانه ای محسوب می شد.

منصور قندریز از دیگر هنرمندان فعال در این سبک بود که از حدود سال 1342 با تغییر جهت ناگهانی در آثارش به مکتب سقاخانه ای روی آورد. در آثار او شکل های هندسی پایه در کنار همدیگر قرار می گیرند تا فرم های سقاخانه ساخته شوند. یکی از مهمترین ویژگی های آثار این هنرمند تلفیق هنر مدرن اروپا و نمادهای سنتی ایرانی است.

نام هنرمندانی که در مکتب سقاخانه فعال شده بودند و اثر خلق میکردند کم نیست؛ هنرمندانی که در سال های بعد از دهه 40 هر کدام راستا شخصی خود را در هنر طی کردند و برخی هم دیگر پایبند به دستاوردهای جریان مکتب سقاخانه نماندند. در هر صورت آثاری که در حدود سال های 1339 تا 1345 خلق شد، تحول تازه ای در هنر نوگرای ایران ایجاد کرد که همچنان نیز ماندگار است.

منبع: خبرگزاری ایسنا

به "حکایت سقاخانه هایی که نقاشی شدند!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "حکایت سقاخانه هایی که نقاشی شدند!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید